ما چون ز دری پای کشیدیم ...کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم... بریدیم
دل نیست کبوتر ...که چو برخاست... نشیند
از گوشه بامی که پریدیم ... پریدیم
رم دادن صید خود ...از اغاز غلط بود
حالا که رما ندی و رمیدیم ...رمیدیم
کوی تو که باغ ارم و روضه خلد است
انگار که دیدیم ندیدیم ... ندیدیم
صد باغ بهار است و صلای گل وگلشن
گر میوه یک باغ نچیدیم ... نچیدیم
سر تا به قدم... تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم ...رسیدیم
وحشی سبب دوری و این قسم سخنها
ان نیست که ما هم نشنیدیم ...شنیدیم
تاریخ : دوشنبه 93/2/15 | 5:36 عصر | نویسنده : یوحنا | نظرات ()